عشق های صورتی امروزی
در محل کارم یه شخصی بود که خیلی دنبال دخترا بود همیشه با چند نفر مکالمه می کرد
با متلک بهش گفتم چقدر معشوق داری نکنه میخوای با همشون ازدواج کنی
با لبخندی که به لب داشت بهم گفت :نه نه اصلا
بهش گفتم اصلا قصد ازدواج داری ؟
گفت : آره ولی هنوز عشقم رو پیدا نکردم
بهش گفتم : تا کی قراره همینطوری به گردش خودت ادامه بدی به نظرم کار خوبی نیست که داری انجام میدی
گفت : چه کنم هنوز نیمه گم شده ام رو پیدا نکردم
بهش گفتم : نیمه گم شده شما باید چه مشخصاتی داشته باشه
گفت : ملاک اول من اینه که حتما باید ظاهر زیبایی داشته باشه
تا اینو گفت ، بهش گفتم : خب ، پس رنگ عشق تو صورتی هست
گفت : یعنی چی ؟ رنگ صورتی خوبه ؟
با خنده ای گفتم : نه ، اتفاقا اصلا خوب نیست
با کنجکاوی پرسید :میشه یکم بیشتر توضیح بدی ، یعنی چی عشق صورتی
بهش گفتم : یعنی همینی که شنیدی
بهم گفت : شوخی نکن ، جواب منو بده
بهش گفتم : تو یکم فکر کن ، و به حرفی که زدم دقت کن
گفت : من حوصله فکر کردن ندارم ، بگو دیگه
منم نخواستم زیاد معطلش کنم بهش گفتم : یعنی اینکه ملاک یه عمر زندگی رو فقط در صورتی میبینی که با گذشت چند سال از بین میره و اصولا زندگی به وجود آمده از چنین عشق هایی سریع از هم می پاشه
وقتی که داشتم توضیح میدادم نگاهش پایین بود و انگار توقع چنین چیزی رو نداشت ، منم زیاد سخنرانی نکردم ، چونکه احساس کردم حرفم تلنگری بر روحش بود
ازش خداحافظی کردم و با سرعت رفتم تا یکم بیشتر فکر کنه و مزاحمش نباشم